پراکنده

۱-لوپتو دو شبه که سعی می کنه شبا زود بخوابه تا تو روز بازدهیش بره بالا،گر چه یکی دو ساعتش تو تخت وول می خوره!اگه می تونس این ورزش رو هم کله صبح ترتیبشو بده چی می شد!

۲-لوپتو دیروز از چاکلت فروشیه نزدیک شرکت یک Dark Chocolate  و یه مدل تافی خیلی خیلی خومشزه ابتیاع نمود.دیگه نمی خواد خودشو به چار تا بیسکویت Digestive سرگرم کنه.در واقع نمی خواد خودشو از این همه شهد و شکر محروم کنه اما سعی می کنه به اندازه بخوره.

۳-بامداد امروز مامان جون خرسی از سفر عمره برگشته شب برن ببینن سوغاتی چی می خورن البته مامان جون بیشتر جهت عبادت رفته تا گشت و گذار و خرید.اونجا هم که اکثرا ماشینای دم هتل ایرانیا رو می برن یه مراکز خرید افتضاحی که می ری توش می گی صد رحمت به جنسای کوچه برلن خودمون،اگه بخوای خرید کنی از نوع واقعی اش بایستی با هزینه جیب مبارک تاکسی بگیری یا اگه همسفری داری که تجربه سفر قبلی داره و به آدرسها آشناس با همین ماشینای دم هتل بری دم مراکز خرید مذکور و از اونجا جیم شی بری مراکز خرید  جینگل مستان که احتمالا تو همون راسته موجوده اما تو ازش بی خبری.البته این فروشگاه های در پیت بدجوری چکت می کنن و اگه بفهمن مقصدت کجاس موقع برگشتن به هتل بهت گیر می دن و سوارت نمی کنن یا حتی کیسه های خریدتو دید می زنن و می گن تو که از ما خرید نکردی.آخه این جور فروشگاهها که دست و دل بازتر از ایرونیا تو سوغاتی خریدن گیر نمی یارن یه سری ون می فرستن دم هتلای زوار ایرانی تا اونارو مجانی ببرن فروشگاهشون و یه پورسانتی چیزیم به این ماشینا می دن.خوب معلومه وقتی از جیب اونا می ری جای دیگه خرید برخورد بهتری نمی بینی!مخلص کلام اینکه لوپتو نره تو توهم که ممکنه امشب یه مشت لباس مارکدار نی ناش ناش سوغاتی بگیره بلکه یه چیزی تو مایه های چادر نماز گل گلی و مهر و تسبیحه!البته مهم دیدن مامان جونه نه چیز دیگه!

۴-دیگه اینکه لوپتو از الان ذوق تعطیلات خرداد رو داره که برن یه سفر داخلی باحال!

۵-دیگه اینکه لوپتو سعی می کنه محیط کارو یه جای با صفائی فرض کنه و توش با انگیزه تر کار کنه،این واسه روحیه خودش بهتره!