دو سال گذشت.می تونم بگم دو سال پیش این موقع کجا بودم!آرایشگرم آماده ام کرده بود تقریبا و تو احتمالا تو راه بودی شایدم منو برداشته بودی که بریم آتلیه.روز جمعه هفده فروردین هزاروسیصدوهشتادوشش.اما امروز من سر کار هستم ساده و بی آرایش و طبق معمول دغدغه هایی دارم که اغلب تو از اون بی خبری!اگه نمی گم از این جهت نیست که باهات یکرنگ نیستم از این بابته که بعضی حرفا رو باید دفنشون کرد.همین...
سلام .فرنوش هستم از وبسایت احساسات دات کام ! اگه عزیزی رو دارین که می خواین صداتونو به گوشش برسونید بیاید سایت ما . در ضمن می تونید به گمشده هاتون از سایت ما پیام بدین . برای وبلاگتون هم ابزار های جدید و بی همتا آماده کردیم . قربان شما - فرنوش